موضعگیری اسلام در برابر ترور و خشونت:
قضاوت کردن در رابطه با مسئلهای، قبل از تصور و معنای مورد نظر آن، جایز نیست.
به همین خاطر نمیتوانیم موضعگیری اسلام را در قبال ترور و خشونت بیان داریم، مگر اینکه مفهوم و هدف مورد نظر آن روشن گردد.
لذا میگوییم و اعلام میداریم: که اگر هدف از ترور و خشونت، ایجاد ترس و هراس در دل دشمنان از طریق ارتقاء توانمندی نظامی برای رویارویی با آنها و بازپسگیری حقوق حقهی خود و دفاع از حق و آزادی باشد، این خود در تمام ادیان و قوانین بینالمللی تلاش مشروع قلمداد شده وداخل حوزهی جهاد اسلامی است که تا قام قیامت باقی خواهدمان؛ و از جملهی تلاشهای مشروعی است که برای بازپس گیری حقوق پایمال شده، صورت میگیرد.
اما اگر هدف از آن ترور و خشونت و ایجاد جو ارعاب شهروندان بیگناه باشد، قطعاً بنا به دلایل ذیل غیر مشروع و ناپسند است.
۱. اسلام دین دگرگرایی و نوع دوستی ودین رحمت برای تمام انسانها و بلکه برای تمام موجودات، است.
اگر واژهی ارهاب –معنای ایجاد ترس و هراس در دل دیگران- یک بار در قرآن آمده واژهی رحمت و مشقت آن صدها بار در آن تکرار شده.
اسلام مسألهی محبت و عدالت و صفات پسندیدهی انسانی را بسیار زیاد مورد توجه و تأکید قرار داده است، تا جائیکه نظیرش را در هیچ آئینی نمیتوان یافت.
کافی است برای صحت این گفته نگاهی به قرآن بیفکنیم، که واژهی رحمت و مشتقات آن بیش از ۳۴۰ بار در آن تکرار شده آنهم علاوه بر تکرار (الرحمن الرحیم) هایی که در آن سخت از جایگاه والای مهرورزی میراند و اینکه واژه (رحمت) یکی از صفات خداوند جهانیان میباشد، و تنها واژهای است که از آن دو صفت (الرحمن الرحیم) برای خدا ساخته شده است و مسلمانان آنها را در نماز بر زبان خویش جاری میکنند.
و هرگاه مسلمانان شروع به انجام کاری نمایند آن را با گفتن (بسم الله الرحمن الرحیم) آغاز میکنند؛ [اسلام تا بدان جا بر این امر مهم تأکید میکند که] هدف از ارسال پیامبر اسلام را مهرگستری و مهرورزی نه تنها نسبت به مسلمانان بلکه نسبت به تمام موجودات –اعم از مسلمان و غیر مسلمان و حیوانات- اعلام داشته، خداوند میفرماید: و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین.
(ای پیامبر ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم) [۱۶]
و خداوند دو اسم (رئوف و رحیم) را از نامهای پیامبر قرار داده و میفرماید: بالمؤمنین رئوف رحیم.
((محمد) نسبت به مؤمنان دارای صحبت و لطف فراوان و بسیار مهربان هستید.) [۱۷]
همچنین میفرماید: و رحمتی وسعت کل شیء
(رحمت من همه چیز را در بر گرفته) [۱۸]
سنت قولی و عملی پیامبر (ص) در راستای توضیح و تبیین این معانی والا آمده و پیامبر خود را نبی رحمت توصیف نموده است.
این پیامآور رحمت، مهمترین قاعده را در این رابطه وضع نمودهاند و میفرمایند: من لا یرحم لا یرحم؛ یعنی اینکه خداوند نسبت به کسانی که نسبت به موجودات نامهربانند، مهربان نیست و آنها را مورد رحمت خویش قرار نخواهد داد؛ و راجع به این موضوع احادیث فراوانی وجود دارند که این رساله گنجایش توضیح آنها را ندارد.
او هنگامی که از جانب قومش با انواع شکنجه، اذیت و آزار روبهرو شد، از دعای شر و طلب هلاکت آنان خودداری کرد و علیه آنان لب به دعا نگشود، بلکه همیشه برای آنها دعای خیر مینمود، و آرزو میکرد نوادگان آنها از زمرهی مؤمنات باشند؛ او هنگامی که موفق به فتح مکه شد، تمام دشمنانی که او را شکنجه و اذیت و آزار کرده بودند، آزاد نمودند و به آنها فرمودند: اذهبوا فانتم الطلقاء. بروید شما زا زمرهی آزادشدگان هستید.
با این وصف، اسلام هرگز از هجوم دشمنانش در امان نبوده و او را در وضع قوانینش –به ویژه قوانینش –به ویژه قوانین جزایی- متهم به سختگیری، و در به کارگیری توانش او را متهم به تندروی و تندخویی، میکنند؛ و میگویند اسلام با زور شمشیر گسترش پیدا کرده، ولی دینی که در آن مهرورزی و مهرگستری از آنچنان جایگاهی برخوردار است، هرگز جایی برای متهم کردن پیروانش به خشونتگر وجود ندارد، و چنان برجسبی بسیار نامعقول به نظر میرسد.
۲. اسلام مایهی امنیت و آرامش برای تمام انسانها و بلکه برای کل هستی است. و یکی از صفات خداوند همانا (سلام) [۱۹] است، و شبی که قرآن در آن نازل شد، بنابر نص قرآن شب سلام میباشد، سلام هی حتی مطلع الفجر (آن شب، شب سلامت و رحمت است تا طلوع صبح) [۲۰]
و همچنین واژهی اسلام از مادهی سلم درست شده، و به هنگام ملاقات دومسلمان با هم، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، شعار دینی آنان است.
و شادباش آنان در بهشت نیز همان همان «سلام» خواهد بود. تحیتهم یوم یلقونه سلام؛ (درودشان (از جانب خدا) در روزی که او را دیدار و ملاقات میکنند: «امن و امانتان باد» است. [۲۱]
اکیداً اسلام به مسلمانان دستور داده که صلح و آشتی را حتی با دشمنان محارب نیز اختیار کنند، ولو اینکه هدف سوئی را نیز از آن دنبال نمایند -همانگونه که قبلاً بدان اشاره کردیم- و این منوط به خواست آنها برای پذیرش گزینهی صلح است.
احادیث فراوانی وجود دارند که بر حرمت و ممنوعیت ایجاد اغتشاش و ناامنی و هراسانگیزی –حتی اگر به صورت شوخی هم باشد- برای شهروندان و تمامی کسانی که زیر سایهی جامعهی اسلامی در آسایش و امنیت به سر میبرند، تأکید مینمایند.
شیخ منذری درکتاب خود (الترعیب و الترهیب) بخشی را به همین موضوع اختصاص داده و دربارهی افرادی که به صورت مزاح و شوخی و یا به صورت جدی سلاح خود را رو به دیگران میگیرند، احادیث فراوانی را ذکر کرده است.
از جملهی آنها حدیث امام مسلم است که در صحیحش آن را از ابی هریره و آنهم از رسول خدا نقل کرده که پیامبر فرمود: «هر کس که سلاح خویش را رو به برادرش –حتی اگر برادر پدری و مادری او هم باشد- کند، ملائکه او را تا آن وقت که دست از آن برنداشته لعنت میفرستند»
و همچنین حدیثی که امام احمد و ترمذی و ابود داود آن را از عبدالرحمان بن ابی لیلی روایت کردهاند، میگوید: یاران پیامبر، برای ما نقل میکردند که آنها (روزی) با پیامبر راه میرفتند، یکی از آنها برخاست و عدهای دیگر شتابان رفتند و ریسمانی که بدو بود از ایشان گرفتند و او را ترسانیدند، پیامبر فرمود: » جایز نیست که که مسلمانی، مسلمانی دیگر را بهراساند.»
طبرانی حدیثی دیگر -که راویان آن مورد ثقهاند- را از نعمان بن بشیر روایت کرده که رسول خدا فرمود: «برای هیچ کسی جایز نیست که مسلمانی را بهراساند» در حدیثی دیگر که بزار و طبرانی آن را از عامر بن ربیعه روایت کردهاند، آمده که فردی به صورت مزاح و شوخی کفش فرد دیگری را در جایی پنهان کرد، این ماجرا را خدمت پیامبر عرض کردند، ایشان فرمودند: «از هراسانیدن مسلمان خودداری کنید، زیرا هراسانیدن مسلمان ظلمی بس سترگ است.» [۲۲]
پیامبر هیچ مجالی را برای هراسانیدن دیگران باقی نگذاشتهاند، حتی اگر (این عمل) به صورت نگاهی هراسآمیز هم صورت گیرد.
طبرانی از عبدالله بن عمر روایت کرده که پیامبر فرمود: «هر که به ناحق، نگاهی هراسآمیز به مسلمانی بکند، خداوند او را در روز قیامت میهراساند.»
این رهنمودهای زیبا عیناً در دوران خلفای راشدین به مرحلهی اجرا درآمدند؛ خلیفه مسلمانان، حضرت عمر زنی را که شوهرش به مسافرت رفته بود، و رفت و آمدهای مشکوکی بدان خانه صورت میگرفت و عمر از این مسئله نگران بود، به حضور فراخواند؛ به او گفتند: عمر تو را خواسته، گفت وای بر من مگر چیزی از من سرزده که احضارم کرده است؟! در میان راه حالت زایمان برایش پیش میاید و ناچار وارد خانهای میشود و در آنجا حملش را وضع مینماید، اما کودکش بعد از اینکه دوبار فریاد برمآورد جان میسپارد، حضرت عمر (رض) راجع به این موضوع با بعضی از یارانش مشورت کرد –گفته میشود عبدالرحمان بن عوف بوده- عرض کردند، اصلاً این موضوع ربطی به شما ندارد، تو خلیفهی مسلمانان هستی و حق تربیت و تأدیب را بر مردم داری، سپس خطاب به علی فرمودند: نظر شما در این باره چیست؟ ایشان فرمودند: به نظر من تو باید دیهی آن کودک را بپردازید، چون تو به وسیلهی این احضار آن زن را ترساندهای و بدنبال آن بچهاش را انداخته، پس به علی دستور داد که پرداخت این دیه را به عهدهی خویش واگذارد.
این اثری عملی است، که صراحتاً بر حرمت هراسانگیزی حتی اگر به طور غیر مستقیم هم صورت گیرد، دلالت میکند. [۲۳]
پیامبر گرامی شدیداً بر حفظ جمال و زیبایی انسان و معیوب نکردن سر و صورت حتی در جنگ نیز تأکید میکند، چون خداوند آن را بنا بر سیما و نمایی خاص آفریده، و انسان را مورد احترام و اکرام قرار داده، و به بهترین و زیباترین شیوه او را خلق کرده است.
امام مسلم در صحیحش فصلی را به ممنوعیت زدن و معیوب کردن صورت و سیما، اختصاص داده؛ و ابی هریره روایت مینماید که پیامبر فرمود: «هرگاه یکی از شما با برادرش جنگید از زدن صورتش پرهیز کند.»
در روایتی دیگر و با لفظی دیگر آمده که «هرگاه یکی از شما با برادرش جنگید، از سیلی زدن به سر و صورت آن خودداری کند، زیرا خداوند او را بر سیما و نمای خاص خویش آفریده».
همه دانشمندان اسلامی میدانند که این احکام شامل هر شهروند بیگناهی که با اسلام و مسلمانان سر ستیز بر پا ندارد، خواهد شد. آیات و احادیث فراوانی وجود دارند که بر حرمت و ممنوعیت بیحرمتی کردن نسبت به موجودات –اعم از نباتات و حیوانات و...، دلالت میکنند؛ بنابر این مسلمان باید در ذات خود نیک، و در حق دیگران خیرخواه باشد و در راستای تحقق منافع خود و دیگران گام بردارد، و زمینهی فساد و بداخلاقی را فراهم ننماید.
و همچنین اسلام، ایجاد ترس و هراس برای حیوانات و اذیت و آزار آنها را حرام دانسته است. امام بخاری و مسلم از ابن عمر روایت کردهاند که رسول خدا فرمود: «زنی به خاطر حبس نمودن گربهای –که بر اثر آن گربه به هلاکت رسید- وارد جهنم شد، چون وقتی که آن را حبس کرده بود نه آب و نه غذا را به آن میداد و نه آن را آزاد میکرد تا اینکه خود غذایش را بیابد.»
و همچنین آن دو از ابن عمر، روایت روایت کردهاند که ابن عمر روزی در کنار گروهی از جوانان قریش گذر کرد، دید که پرندهای را اسیر کرده و آن را در جای بلندی هدف تیراندازی خود قرار میدادند، و در ازای هر تیری که بدان اصابت نمیکرد، چیزی را به صاحب پرنده میداند، وقتی که آنها ابن عمر را دیدند فرار کردند، ایشان گفتند: چه کسی این کار را انجام داده؟ نفرین خدا بر کسی باد که این کار را کرده و گفت: «رسول خدا کسانی که حیوانات را آماج و نشانه قرار میدهند، نفرین کرد» و همچنین بخاری و مسلم از انس روایت کردهاند که گفته: «رسول خدا زنجیر کردن حیوانات را نهی کرده است.»
امام مسلم فصل ویژهای را در صحیحش به تحریم زدن صورت حیوانات و داغ کردنشان اختصاص داده، و از ابن عباس روایت کرده که الاغی داغ شده در برابر چشمان پیامبر رد شد، پیامبر فرمود: «نفرین خدا بر کسی باد که این کار را کرده است.»
بدین گونه، اسلام حتی بر حفظ جمال و زیبایی حیوانات و عدم اذیت و آزار، آنها نیز پافشاری میکند؛ و به همین خاطر در روایتی از مسلم آمده ک رسول خدا زدن وداغ کردن صورت را نهی کرده و راضی به اذیت و آزار پرندگان نبوده.
ابوداود و حاکم از ابن مسعود روایت کردهاند، که ما در سفری همراه پیامبر بودیم، پیامبر به قضای حاجت رفت و ما بلبلی را دیدیم که دو بچه داشت و ما دو بچهاش را گرفتیم و مادرشان آمد و بالای سر ما شروع کرد به چرخش و بال زدن و سر و صدا، پیامبر اسلام تشریف آوردند و فرمودند: «چه کسی این پرنده را به واسطهی بچههایش داغدار کرده؟ بچههایش را به آن برگردانید»
اسلام محکم درهای ناامنی، خشونت و اذیت و آزار را بسته، و هر نوع خشونتی را چه به صورت جدی و چه به صورت شوخی ممنوع اعلام داشته، و تنها به تحریم، لعنت، دوری از رحمت خدا و داخل شدن به آتش خشم و غضب خدا برای عاملان و دستاندرکاران این گونه رفتارهای بسنده نکرده، و بلکه سزاهایی را نیز همانند قصاص، حد، برای آنها در نظر گرفته تا مبادا دین، جان، ناموس، نسل، مال و امنیت درونی و اجتماعی انسان در معرض خطر قرار گیرد. همانطور که کیفرهای تعزیری تکمیلی وضع کرده و [کیفیت و کمیت] آن را به عهدهی اجتهاد و سنجش قاضی گذاشته، تا مقدسات دینی دست نخورده باقی بمانند، و بستر آسایش و امنیت برای همه حتی برای حیوانات نیز –با هر وسیلهی ممکن- هموار گردد.
خشونت و ترور راه و روش مسلمانان نیست بکله یکی از شاخصههای افراطگرایان است.
هنگامیکه تاریخ آغاز اسلام را از دوران خلفای راشدین به این طرف ورق میزنیم، آشکارا پی به این واقعیت مهم میبریم که هیچگاه اغتشاش و خشونتگری علیه شهروندان بیگناه کار مسلمانان راستین نبوده و بلکه آنها [همیشه] نسبت به جامعه رفتار و گفتاری مهرآمیز داشته و هرگاه در دوران آنها فرد یا افرادی مستوجب کیفری میشد، از طریق دستگاههای قضایی و طبق وانین خاص خویش صورت میگرفت. و همین طور جنگ نیز قوانین خاص خود را دارد، اما با این [وصف جهت رعایت حرمت انسانها] مجموعهای از قواعد اخلاقی و انسانی بر مسلمانان در حال جنگ (همانطور که بیان خواهد شد) مقرر شده است.
و هرگاه نوعی از اغتشاش و خشونتگری را در تاریخ اسلام مییابیم، در حقیقت ریشهی آنها به بعضی از گروههای منحرف تندرو برمیگردد نه خود اسلام.
یکی از علمایان بزرگ در قرن سوم هجری که شدیداً از اقوال و اشعار الحادی بشار بن برد، به هراس آمده بود، میگوید: «به خدا سوگند اگر ترور راه و روش انسانهای افراطگرا نمیبود فردی را میفرستادم که سینهاش را در بستر خواب تکه تکه نماید»
سیاست تندروها آن بوده که ترور را به عنوان راهی برای سرکوبی و نابودی مخالفانشان انتخاب کردهاند؛ گروهها و فرقههایی در اواخر دولت اموی در کوفه سر برون آوردند از جمله آنها خناقون [۲۴] همانند مغیریه ومنصوریه.
و نوبختی از منصور عجلی رئیس فرقه منصوریه نقل میکند: «که او یارانش را به سرکوبی مخالفانش و کشتن آنها از طریق ترور، دستور میداد و میگفت: هرکه با شما مخالفت کند، فرد مشرک است، و آن را به قتل برسانید و این خود جهاد خفی به شمار میآید.»
و جاحظ راهها و روشهای کشتن و تعذیب بیگناهان را به دست آن قاتلان و جلادان به تصویر درآورده و برای ما ذکر کرده، از جمله خفه کردن و واداشتن آنها به بوئیدن، آویزان کردن و به خورد سگ دادن و...
گروههای افراطی و باطنی در قرن ۵ و ۶ هجری، خرابکاریها و ویرانههای فراوانی را در جامعه به بار آوردند و نخبگان سیاسی و دعوتگران و علمایان برجسته راترور کردند، و گستاخی آنها تا بدان جا رسید که داخل مسجدالحرام شدند و خون زائران را در داخل کعبه ریختند.
همانگونه که رئیس گروه باطنیه، حسن صباح در قرن ۶هجری، اغتشاش و خشونت را در جامعهی اسلامی گستراند، وی قلعهای را به خود اختصاص داده بود و آن را قلعهی مرگ نامگذاری کرده بود و تیمهایی برای ترور بعضی از علمایان و وزیران تراز اول نظام الملک و دیگران، تشکیل داده بود.
ارجاعات و پاورقیها:
---------------------------
[۱۶] - سوره انبیاء آیه ۱۰۷.
[۱۷] - سوره توبه آیه ۱۲۷.
[۱۸] - سوره اعراف آیه ۱۵۶.
[۱۹] - به آیهی ۲۳ سوره حشر مراجعه شود.
[۲۰] - سوره قدر آیه ۵.
[۲۱] - سوره احزاب آیه ۴۴.
[۲۲] - این همه سختگیری نسبت به هراسانیدن واذیت و آزار، مختص مسلمانان نیست بلکه در جامعه اسلامی هر شهروندی باید از این حق برخوردار باشد؛ لذا پیامبر میفرماید: «هر کس یک فرد ذمی (فردی از اقلیتهای دینی) را اذیت و آزار نماید من طرف او هستم، و هر کسی من طرفش باشم در روز قیامت (در پیشگاه خداوند) او را محکوم خواهم نمود» خطیب بغدادی این حدیث را روایت کرده است.
عمر بن خطاب از کسانی که از اطراف مملکت اسلامی به مدینه، نزد ایشان میآمدند در رابطه با اوضاع واحوال اهل ذمه (اقلیتهای دینی) از آنها سؤال میکرد، تامبادا مورد اذیت و آزار قرار گیرند. رجوع شود به تاریخ طبری. ویراستار
علی بن ابی طالب میگفت: اقلیتهای دینی، بدین خاطر جزیه (سرانه) را پرداخت میکنند تا اینکه مال آنها همانند مال ما شود و جان آنها همانند جان ما محفوظ باشد. مغنی ابن قدامه ج ۸ ص ۴۴۵.
و بعضی از فقها همانند ابن عابدین حنفی میگویند: ظلم و ستم روا داشتن به اهل ذمه، گناهش بیشتر از ظلم کردن به مسلمانان است. ویراستار
[۲۳] - به کتاب المجموع شرح المذهب ج ۲۰ ص ۱۵۰ کتاب الدیات مراجعه شود.
[۲۴] - در «اساس البلاغه» ی زمخشری آمده: لعن الخناقون و هم قوم یسرقون الناس و یخنقونهم. آنها قومی هستند که مردم را میربایند و آنان را خفه مینمایند. و این دو گروه شیعه «مغیریه» و «منصوریه» در آن زمان مصداق این قوم بودهاند. برای تفصیل بیشتر به کتاب الملل و النحل، اثر شهرستان ۱ ص۱۷۸-۱۷۶ مراجعه شود. ویراستار
نظرات
ماموستا رئوف اصلاح جو امام جماعت مسجد خلفای راشدین دیواندره با سپرس کردن دوران شش ماهه زندانی خود در همدان امروز پنجشنبه عصر آزاد شد. طبق خبرهای رسیده فردا به میان خانواده و افراد محله خود باز خواهد گشت. افراد مطلع خبر میدهند که اهالی محله در این مدت و قبل از محکومیتش از ایشان و خانوادهاش حمایت بی دریغی داشتهاند که خدا پاداش خیرشان دهد. <br /> آیا با بازگشت ایشان حوادث خواهد خوابید یا مشکلی دیگر برای آنها متولد خواهد شد؟<br /> آیا مردم خسته نشده و همچنان از ایشان حمایت خواهند کرد؟<br /> آیا مردم شهرها و محلههای ما نیز از اهالی آن محل درس استقامت یاد خواهند گرفت؟؟/<br /> <br /> مامۆستا رهئوف ئیسڵاح جوو پاش تێ پهرکردنی شهش مانگ له بهندیخانه ئازاد کرا. مامۆستای مزگهوتی خولهفای راشیدینی دیواندهره شهش مانگ بهر له ئێستا به هۆی ناتهبایهکانی شۆرای رۆحانیت له دادگای مامۆستایانی ههمهداندا به شهش مانگ زیندان حوکم درا. پێش ئهم ماوهیهو خهڵکی به شهرهفی گهڕهکهکه زۆر به دڵ و دهرونێکی باشهوه پشتگیریان کرد و نیان هێشت له مزگهوتهکه دهرکرێت و پاش قهبوڵ کردنی زیدانیش له لایهن مامۆستایهوه خهڵکهکه وازیان نههاورد و له بنهماڵهکهی پشتیوانیان کرد و له مزگهوت دا مانهوه. خوا نمونهیان زیاد کات و پاداشتیان بداتهوه.<br /> ئاخۆ پاش گهڕانهوه شۆرای رۆحانیهتی دیواندهره واز له مامۆستا و خهڵکهکه دێنێت یا پلانێکی دیکه له ئارادا دهبێت بۆ دهر کردنی مامۆستا؟؟؟<br /> ئاخۆ خهڵکهکه ههروهها خۆڕاگر دهمێننهوه و خهڵکی شوێن و شارهکانی دیکهش چاویان لێ دهکهن؟؟؟ <br /> <br /> http://hamedbahramy.blogfa.com/post-142.aspx<br />